من از زلزلهی چشمانت نمیترسم
ترسم از بافت فرسودهی دلم است …
تنهایی یعنی : ذهنم پر از تو و خالی از دیگران است , اما کنارم خالی از تو و پر از دیگران است !
من بودم ، تو و یک عالمه حرف
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !
کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی ، یک آه چقدر وزن دارد....
بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستم
اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستم
بیا با من مدارا کن که من غمگین و دل خستم
اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستم
بیا از غم شکایت کن که من هم درد تو هستم
اگر از همدلی پرسی بدان نازک دلی خستم
بیا از غم حکایت کن که من محتاج آن هستم
اگر از زخم دل پرسی بدان مرحم بر آن بستم